اسیدهای آلی موجود در سرکه در مشهد نه تنها به عنوان مواد مغذی، بلکه اجزای زیست فعال نیز در نظر گرفته می شوند. ب
رخی از اسیدهای آلی موجود در سرکه ها مانند اسید مالیک، اسید سیتریک، اسید سوکسینیک و اسید لاکتیک می توانند وارد چرخه اسید تری کربوکسیلیک شوند که مسیر متابولیک نهایی سه ماده مغذی اصلی (کربوهیدرات، لیپید، اسید آمینه) است و انرژی تولید می کند.
علاوه بر این، اسیدهای آلی موجود در سرکه، به ویژه اسید استیک، می توانند به غشای سلولی میکروارگانیسم ها نفوذ کرده و باعث مرگ سلول های باکتریایی شوند.
نشان داده شد که اسید استیک موثرترین اسید آلی در برابر اشریشیا کلی O157:H7 است و پس از آن اسیدهای لاکتیک، سیتریک و مالیک قرار دارند ( انتانی و همکاران، 1998 ، ریو و همکاران، 1999).
الروسان، الیمات، و دیگران. (2018) بیان کرد که ترکیب اسید استیک و اسید سیتریک نسبت به اسید استیک یا اسید سیتریک به تنهایی اثر ضد باکتریایی قوی تری در برابر باکتری ها ( سالمونلا تیفی موریوم ، اشرشیاکلی O157:H7 و استافیلوکوکوس اورئوس ) نشان می دهد.
آزمایشات حیوانی نشان داده است که تجویز اسید استیک از طریق مهار لیپوژنز در کبد و افزایش دفع اسید صفراوی از مدفوع، کلسترول سرم و تری اسیل گلیسرول ها را کاهش می دهد ( Fushimi et al., 2006 ) و از تجمع چربی بدن با افزایش ژن های اسید چرب جلوگیری می کند.
آنزیم های اکسیداسیون در کبد (کوندو، کیشی، فوشیمی، و کاگا، 2009 ). در غیر این صورت، تغذیه با اسید استیک و سیترات در موشهای بعد از ورزش باعث افزایش گلیکوژن در کبد و ماهیچههای اسکلتی میشود که به بهبود خستگی کمک میکند ( Fushimi et al., 2001 ).
شن و همکاران (2016) دریافتند که اسید استیک (0.3٪ وزنی / حجمی) یا سرکه (5٪ V / V) کولیت ناشی از سولفات دکستران (DSS) را در موش با مهار پاسخ های Th1 و Th17 و پروتئین گیرنده NOD مانند 3 (NLRP3) کاهش می دهد. ) التهاب و فعال شدن مسیر سیگنال پروتئین کیناز فعال شده با میتوژن (MAPK).
سایر مطالعات حیوانی نشان داد که سرکه و اسید استیک با کاهش فعالیت رنین و آنژیوتانسین II باعث کاهش فشار خون در موشهای با فشار خون خودبهخود میشود.( Kondo, Tayama, Tsukamoto, Ikeda, & Yamori, 2001) و بیان گیرنده آنژیوتانسین II نوع 1 را کاهش میاز طریقپروتئین کیناز فعال شده با AMP/PPARγ coactivator-1α/ گیرنده γ فعال شده با تکثیرکننده پراکسی زوم (AMPK/PGC-1α/PPARγ). ) مسیر (Na et al., 2016).